جدول جو
جدول جو

معنی قلعه بابو - جستجوی لغت در جدول جو

قلعه بابو
(قَ عَ)
دهی است از دهستان جاپلق بخش الیگودرز شهرستان بروجرد، واقع در 26هزارگزی شمال باختری الیگودرز و 7هزارگزی باختر شوسۀ شاه زند به ازنا. موقع جغرافیایی آن جلگه و معتدل است. سکنۀ آن 479 تن است. آب آن از قنات و چاه و محصول آن غلات، لبنیات، چغندر، پنبه، صیفی و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان قالی و جاجیم بافی است. راه مالرو دارد و اتومبیل میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

قلعه ایست مستحکم و شهری از نواحی ارمنستان بین ارزنه الروم و خلاط که معادن آهن دارد، (از معجم البلدان) (مراصد الاطلاع)، حوضی باشد کوچک سر، از اندرون فراخ که آب صحن خانه و آب مبرز در آن جمع میشود، (آنندراج) (غیاث اللغات)، تن شوی، جای دست و رو شستن، (یادداشت مؤلف) (ناظم الاطباء)، چاه تن شوی،
- بالوعۀ ابلیس، کنایه از دنیا، (انجمن آرای ناصری)،
- بالوعۀ بلا، کنایه از دنیا، (انجمن آرای ناصری)،
- بالوعۀ شیطان، کنایه از دنیا، (انجمن آرای ناصری)،
- بالوعۀ غول، کنایه از دنیا، (انجمن آرای ناصری)،
- بالوعۀ محنت، کنایه از دنیا، (انجمن آرای ناصری)
لغت نامه دهخدا
(قَعَ)
دهی است از دهستان بخش بستان آباد شهرستان تبریز، واقع در 12 هزارگزی جنوب بستان آباد و 8 هزارگزی شوسۀ میانه به تبریز. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و سردسیر، سکنۀ آن 330 تن است. آب آن از چشمه و محصول آن غلات، یونجه، شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ)
دهی است جزء دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان اهر، واقع در 22هزارگزی جنوب خاوری اهر و 3هزارگزی شوسۀ اهر به خیاو. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن معتدل مایل به گرمی مالاریایی است. این ده دارای 91 تن سکنه است. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و حبوب و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی فرش و گلیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(بِ)
قلعۀ سرحدی بین سغدیان و ماساژتها است. (ایران باستان ص 1724)
لغت نامه دهخدا
(قِ)
قلعه ای است در مدینه. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ / عِ)
کوتوال. دژبان
لغت نامه دهخدا
دژبان، دژدار، قلعه بیگی، قلعه دار، کوتوال
فرهنگ واژه مترادف متضاد